درباره تاثیرات نیایش به ندرت آزمایش رسمی صورت گرفته است.یکی از این آزمایشها،که ویلیام پارکر والین منت جانر(1957) آن را گزارش کرده اند. در ادبیات الهامی عامه پسند ،به عنوان سندی علمی،معرفی شده که قدرت نیایش را اثبات می کند.این ادعا ما را وا می دارد تا نگاه دقیق تری به آن بیفکنیم.45 داوطلب مبتلا به اختلالات عصبی و روان تنی به سه گروه مساوی تقسیم شدند.15 عضو گروه آزمایشی هر هفته در جلسه های گروهی دوساعته در اسپیچ کلینیک دانشگاه ردلندز کالیفرنیا تحت((نیایش درمانی)) قرار گرفتند؛با15 عضو گروه گواه اول، هر هفته در نشست های مشاوره ای انفرادی دیدار صورت می گرفت؛ دراین نشست ها هیچ ذکری از دین یا نیایش به میان نمی آمد؛ و15 عضو باقی مانده، گروه گواه دوم،((نیایش گران تصادفی)) را تشکیل می دادند که پذیرفتند به هر شیوه ای که عادت دارند،نیایش کنند؛ این نیایش هر شب پیش از خواب و با هدف مشخص فائق آمدن بر مشکلی انجام می شد که آزمایش گر برای خر فدر تعریف کرده بود.
در آغاز این بررسی،همه آزمودنی ها به کمک 5 ابزار سنجشی ارزیابی شدند؛ آزمون لکه جوهر رور شاخ، آزمون سوندی، آزمون دریافت مضمون(TAT)، آزمون تکمیل جمله،و آزمون تداعی لغت. اندکی پیش از نه ماه بعد، یک((آزماینده بی طرف))هماه آزمون ها را دوباره اجرا و ارزیابی کرد. ونیز مقدار بهبودی را که هر شرکت کننده نشان داده بود،اندازه گیری نمود. نتیجه گزارش ها این بود که گروه نیایش درمانی، هم در نشانه های بیماری هم در نتایج آزمون72 درصد بهبود و گروه روان درمانی65 درصد بهبود،نشان داده اند. اما گروه نیایش گران تصادفی هیچ بهبودی نداشته اند.به نوشته پارکر وسنت چانز،((قطعی به نظر میرسد که نیایش درمانی نه تنها موثرترین عامل معالجه بود بَلکه نیایشی که از سر فهم صورت میگرفت می توانست مهم ترین ابزار در بازسازی شخصیت انسان باشد))(ص34)
نقصان طرح: دعا ممکن است در واقع چنین قدرتی داشته باشد، اما متاسفانه،اشتباه در طرح این آزمایش قضیه را ناآزموده برجای می نهد.نخستین و جدی ترین اشتباه به روش جای دادن شرکت کنندگان در سه گروه درمانی مربوط میشود. پژوهندگان، به جای اینکه مانند بسیاری از آزمایش گران، آزمودنی ها را به طور تصادفی گروه بندی کنند،از داوطلبان خود خواستند گروهی را که بیشتر مناسبشان بود،انتخاب کنند. این امر سبب شد که تفاوت های فردی شرکت کنندگان به شیوه ای مهار ناشده عمل کند،چنان که تفاوت های گروهی آنان چه بسا نشان دهنده تفاوت های درمانی نباشد،بلکه گویای تفاوت در سنخ های شخصیتی ای باشد که جذب این یا آن گروه شدند. درثانی،تغییرات در گروه های درمانی چنان که باید مهار نشده بود واین باعث میشد نتوان درباره عوامل موثر بر آنچه نهایتا حاصل شده بود، به نتایج قطعی رسید.
حتی شرکت کنندگان در این پژوهش با روش تصادفی به سه گروه درمانی تقسیم می شدند، بازهم نتایج را می شد به گونه ای تفسیر کرد که نیایش را متغیری نامربوط نشان دهد. مثلا: به آسانی می شد استدلال کرد که روان درمانی عامل اصلی بهبودی است که مشاهده میشود و روان درمانی گروهی،اگر هم بر شکل فردی مشاوره که در این پژوهش به کار رفته امتیازی داشته باشد،جزئی و اندک است ((نیایش گران تصادفی)) که اصلا تحت درمان قرار نگرفتند،طبعا هیچ بهبودی ازخود نشان ندادند. حتی اگر توضیحی موثرتر لازم باشد، میتوان گفت که عامل اصلی موثر، فقط تماس انسانی همدلانه بوده است؛لیکن چنان که پیداست نتایج بر ضد این تاثیر گذارینیایش گواهی می دهند،وبرخلاف نتیجه گیری این مولفان،موید آن نیستند.
این بررسی،عیب های دیگری هم دارد.مثلا: نمی دانیم که آیا ((آزماینده ی بی طرف)) وقتی که اجزای آزمون ارزیابی میشد،به راستی از تعلق گروهی آزمودنیها بی خبر بوده است؛نکته ای که باید در نظر گرفته می شد تا سوگیری آزماینده به حداقل برسد.به علاوه آزمون های مورد استفاده بسیار محل نزاع اند ویقینا به قضاوت های قاطعی که این مولفان گزارش کرده اند،نمی انجامند.به ویژه باتوجه به ذهنیتی که در ذات این آزمون هاست،تقلیل مشاهدات و نمره های مختلف آزمون ها به بهبود درصدی باید شیوه ای بسیار دلبخواهی تلقی شود. پس عجیب نیست که مولفان هیچ آزمودنی را که از معناداری آماری برخوردار باشد،گزارش نکرده اند.
آرای نهایی درباره تاپیز گزاری نیایش
برای88 درصد آمریکایی ها که میگویند به درگاه خدا نیایش میکنند، فقدان مدارک قانع کننده علمی در مورد تاثیر گذاری نیایش،ظاهرا اهمیتی ندارد(پولوما و گلوپ،1991،ص3) در یک نظر سنجی که به سال 1996راز سال1004 آمریکایی بزرگسالصورت گرفت،82 درصد گفتند که به ((قدرت شفادهندگی نیایش شخصی)) عقیده دارند و73 درصدمعتقد بودند که((دعا در حق شخص بیمار کمک میکند که بیماری او بهبود یابد.)) و77 درصد معتقد بودند که((گاهی خدا دخالت میکند تا کسانی را که بیماری صعب العلاجی دارند،درمان کند)) (سی. والیس،1996).احتمالا اعتقادبسیاری مبتنی بر این است که نیایش بر حسب تجربه شخصی خودشان موثراست.
این اعتقاد به نظر جیمز(1902)(( هسته اصلی دین موجود))است، وبنابراین دین((بااین عقیده که به هر حال حقیقتا تاثیراتی روی میدهند باید بماند یا برود)). اگر نیایش، موثر نباشد،اگر نیایش نوعی بده بستان نباشد، اگر به راستی وقتی نیایش دوام می یابد چیزی مبادله نشود، اگر دنیا به سبب انجام دادن نیایش اصلا تغییر نکند،پس نیایش به این معنای وسیع که طی آن چیزی مبادله میشود؛البته احساسی فریبنده است،و دین نه تنها باید چیزی دانسته شود که شامل عناصری از هذیان است. این عناصر بی تردید در همه جا هستند، بلکه باید گفت:اصلا ناشی از هذیان است،چنان که ماده گرایان و ملحدان همواره گفته اند.(صص367-336)
اما مساله تاثیر گذاری آن قدر که برد و دیگران می پندارند،ساده نیست. والتر مولدر(1957) رئیس مدرسه الهیات دانشگاه بوستون بر آن است که: میان سطوح فیزیولوژیکی،روانشناختی،اجتماعی،و مابعدالطبیعی والهیاتی،پاسخ نیایش و میان انواع تاثیراتی که نیایش ها ایجاد میکنند،تفاوت های آشکاری وجود دارد.به علاوه باید اعمال ویژه ای را که تاریخ وقوعشان را میتوان تعیین کرد و نیایش کردن نامیده میشوند و از آن نوع زندگی عبادی که ممکن است در بر گیرنده آن ها باشد،جدا بدانیم. می توان پنداشت که تاثیر گذاری شیون وتضرع مردان ون در یک فاجعه،به ویژه اگرعادت به دعا کردن نداشته باشند،با نیایش یک عابد زاهد خیلی قرقدارد(ص35)
به نظر پُل جانسون(1953) میان نیایشی که ترفندی جادویی و مکانیکی برای پس زدن قوانین هستی،تلقی میشود،و نیایشی که ((تجربه ای پویا از هماهنگی درون وبیرون است وباعث میشود که احساس تعلق به کلیتی بزرگتر در آدمی تجدید شود و از تعارض و تنهایی برهد)) تفاوت بسیار وجود دارد(ص35). ذره ای که اعتقاد آنی و آغازینی را که از این تجربه ناشی میشود،هیچ پژوهش علمی ای هرگز باز نخواهد آورد.
# تحلیل:نیایش به عنوان یک رفتار دینی محسوب میشود؛ در طی یک آزمایش که شامل45 داوطلب مبتلا به اختلالات عصبی و روان تنی به3گروه مساوی تقسیم شدند. 15 نفر گروه آزمایشی هر هفته در جلسه های گروهی دو ساعته در ((نیایش درمانی)) برگزار میشد،،هر هفته در نشست های مشاوره انفرادی دیدار قرار گرفتند که هیچ ذکری از نیایش یا دین نبود(15نفر عضو گواه اول).
15 نفر دیگر گروه گواه دوم((نیایش گران تصادفی)) بودند که در آزمایش پذیرفتند به هر شیوه ای که عادت دارند،نیایش کنند؛این نیایش هرشب پیش از خواب و با هدف مشخص فائق آمدن بر مشکلی انجام می شد که آزمایشگر برای هر فدر تعریف کرده بود.
این آزمایش 5ابزار سنجشی برای ارزیابی داشت.
این طرح نقص داشت:پژوهندگان آزمودنی ها را به طور تصادفی گروه بندی نکردند و از آزمودنی ها خواستند گروهی را که بیشتر مناسبشان بود انتخاب کنند. و همین باعث شد که تفاوت های فردی شرکت کنندگان به شیوه ای مهار نشده،عمل کند.چه بساشامل تفاوت های درمانی نباشد، بلکه گویای تفاوت در سنخ های شخصیتی ای باشد که جذب این یا آن گروه شدند. در تفسیر اگر بارروش تصادفی به 3گروه تقسیم میشدند: نیایش را متغیری نامربوط نشان می دادند.
*منابع:
-کتاب روانشناسی دین/نویسنده : دیوید وولف/ مترجم:دکتر محمد دهقانی/ صفحات:257-260
روان شناسی دین و تحلیل و نقد و نظریه روانشناسی فروید در باب منشا دین
نیایش ,های ,گروه , ,ای ,درمانی , ,را که ,تفاوت های ,می شد ,شیوه ای
درباره این سایت